بایگانیِ دستهٔ ‘مبانی سیاست بومی (طنز)’


 

سیاست دسته بیلی!!!!!

  هفته ی گذشته  پس ازمصاحبه ی جنجالی ننه جون شیخ مهدی با ما!! و استقبال گسترده ی مخاطبان، بر آن شدیم تا بیشتر از نظریات این کارشناس زبدهو با تجربه استفاده کنیم، ولی متاسفانه  خبررسید  که  ایشون پس از مصاحبه  ناپدید شدن!!!!آخرین بار ایشون در شلوغی های  روز سیزدهآبان در مقابل میوه فروشی آق غضنفر در حال خرید سبزی  دیده شدن!!! به گفته ی شاهدان عینی ننه جون پس از خرید سبزی بدون اینکه حتی به سبزا  نزدیک بشه یا شعاری علیه کسی بده در حال بازگشتبه خونه بوده که توسط افراد ناشناس  موردضرب و شتم قرار گرفته و به  مکان نامعلومیمنتقل گردیده !!! این خبر هنوز توسط روزنامه ی کیهان تایید نشده است!!! طبق گفته یآق غضنفرِ میوه فروش: احتمال دارد که این اتفاق به نوع سبزیهایی که ننه جون  خریدن مربوط باشه!!! اما مراجع ذی صلاح هنوزارتباط این سبزیها با سبزیکاریهای صورت گرفته در منزل رییس جمهور را تایید نکردهاند!!!!

با توجه به اتفاقات اخیر ،  امروز کسی حاضر به مصاحبه  با ما نشد و  همه از این کار خودداری نمودند!!! ما هم کهدیدیم این جوریه ،  کمر همت را بستیم،  آستینا را بالا زدیم  و گفتیم  خودمون با همین بازوی خودمونیه خورده علم تولید کنیم تا ببینیم آخرش چی میشه!!!!! آخه چرخ مملکت که بدون علومانسانی  نمیچرخه! ( اونم از نوع بومیش!)

بحث امروز را از یه خبرخیلی  مهم و اساسی که  هفته ی گذشته در حوزه ی سیاست  رخ داد  شروع میکنیم: نه اشتباه نکنید نمیخوام ازماجرای  13 آبان یا بازداشتهای صورت گرفتهیا صدور حکم اعدام برای تعدادی از معترضین بگم،  نه!!  مامیخوایم اینجا کار کارشناسی انجام بدیم، نمیخوایم دو روز دیگه پشت سرمون حرف در بیارن و به جرم وابستگی به غرب  بندازنمون تو  اوین!!! الکی که نیست که….!!! باید زیر بناییکار کنیم!!!

این خبر مهم بدین شرح بود: واردات  45000 عدد دسته بیل به ایران توسط گمرک تایید شد!!!  این دسته بیلها با مارک اندونزی بوده و از کشور امارات خریداری شده اند!!!!

چی؟؟؟؟ چه ربطی داشت به سیاست؟؟؟؟  الان عرض میکنم خدمتتون، بنده  با توجه به شناختی که از جامعه ی سیاسی ایراندارم پی بردم که تئوریهای متفاوتی درباره ی دسته بیل مطرحه!! برخی معتقدند  مسئولین کشوری و لشکری ،  این دسته بیل ها را  برای کارهای زیر ساختی  و  بهعبارتی درست کردن زیر بنای علوم انسانی خریداری کردن!!!  اول باید پی را درست کنن بعد بتن بریزن وفندانسیون  و  بعد اسکلت سازی و… ( من عمران نخوندم ولی بچه های عمران خوب میفهمن من چی میگم! از اونا بپرسین!!)  خب برای همه ی این کارا ، » بیل » یه نیاز اساسی محسوب میشه  دیگه!!!!!!

اما سیاست دسته بیل به اینجا ختم نمیشه ! ممکنه که ازکاربردهای جانبی دسته بیل استفاده های بهینه بشه!!! مثلاً  اصولا دسته ی بیل،  سفت و محکمه ،  دیر میشکنه و به خوبی قابلیت استفاده جهت ضربه زدن به  خس و خاشاک را  داره!  بعضی کارشناسان امور سیاسی اذعان دارند که از لحاظ اصولی دسته بیل بهتر از وسایلی مثل باتوم  و چماق جواب میده و چون میتونه دردسترس همه باشه ،  بعدا مشکل قانونی پیشنمیاد که تقصیرش بیفته گردن فلان ارگان شبه نظامی !!!!  متاسفانه برای 13 آبان که شانس آوردیم و این دستهبیلا  نرسیدن  ولی اگه خدا عمری بده و تا اون موقع چپه نشیم(!!!) کارکرد دسته بیل را در 16 آذر و 22 بهمن با هم می بینیم  و من توضیحات تکمیلی را اون موقع  به تون میگم!!!!

یکی دیگر از کاربردهای بیل برای سبزی کاریه !!!

 چیه  چی میگی؟ چرا غر میزنی؟؟  هی بگو چرا گیردادی  به سبزی؟؟؟؟؟  ربط داره!! خیلی هم ربط داره!!!!  مگه چند ماه پیش  تو فیلم تبلیغاتی ندیدین؟؟ اونروز گفتن که هر سبزی که سبزی نیست!! بعضی سبزا علف هرزن!! و ما نتیجه گرفتیم  آقایون خودشون سبزی پروری دارن!!  بالاخره دیدیم که محصول سبزیشون دو روز مونده به 13 آبان به عمل اومد و قرار شد این سبزای قلابی روز سیزدهم بریزن  و هرکی مچ بند سبز داره را تار و مارکنن!!  اما این محصول جدید انگار بیشترشعلف هرز از آب درومد و بین سبزی مردم رنگ نداشت!!!  برای همین برای اینکه بتونن برای بعدها سبزیهای بهتری تولید کنن مجبور شدن بیل وارد کنن تا ببینن بیلای خارجی چه جوری جوابمیده!!!

 

 پس به این نتیجه میرسیم که  بیل نقشی اساسی در سیاست داخلیایران دارد!! به ویژه این که وقتی مدل دولتی را بر پایه ی سبزی پروی  قرار دهیم!! اون جاست که یک نفر در وسط جمعیت ایستاده شعر میخواند و بقیه در حالی که بهقربون چشمای خوشگل و لبخندای خوشگلترش میرن جواب میدهند : بعععععععله!! و همه باهم به حرکات موزون میپردازن!!!!

بدین شکل که:

عمو سبزی فروش… بله….

عمو سبزی فروش ….بله….

سبزی کم فروش… بله… 

و این  آواز همچنان ادامه دارد…

 

+ نوشته شده در  شنبه 23 آبان1388ساعت 7:36 pm  توسط آرش  |


مصاحبه سیاسی  با ننه جون شیخ مهدی!!!!

این روزا بازار علوم انسانی داغ داغه و هرکی هر جا میشینه در باره ی بومی سازی علوم انسانی به ویژه جامعه شناسی و سیاست صحبت میکنه !!!

 ما هم که دیدیم فعلا خرتو خره و هرکی با هر تخصصی سیاستمدار شده ،گفتیم ما چی مون از بقیه کمتره؟؟ تصمیم گرفتیم از این به بعد در این ستون به بررسی مبانی  جامعه شناسی سیاسی  وبه طور خاص به صورت بومی در ایران بپردازیم وبا همین عرق جبین وکد یمین خودمون علم تولید کنیم!!!!

در همین راستا ابتدا قصد داریم که به ریشه و پیشینه ی علم سیاست بپردازیم!!!!

همان طور که میدانید: » سیاست ، پدر ومادر ندارد»اگه گفتید این حرف را  اولین بار از کیشنیدید؟؟ آفرین درسته: روز اول دانشگاه ؛ این اولین حرفی بود  که پدرتون به تون گفت!!  تجربه ثابت کرده وقتی آقای پدر داشت  این جمله ی قصاررا تو گوش شما زمزمه میکرد، تو خاطره هاش غرق شده بود و به سی سال پیش فکر میکردکه نوارای شریعتی مثل نقل ونبات دست جوونا بود و همه با هم تو خیابون داد میزدن جمهوری اسلامی!!!  

ولی بعد از  سی سال حالا میترسه که  این سیاست بی پدر و مادر،  بچه اش  را از پدر و مادرش بگیره و بفرسته اونجایی که سهراب کشونه و  برای جوونا  ترانه ی مرگ میخونن!

پس اثبات میشه که سیاست پدر ومادر نداره و بیخیال ریشه وپیشینه اش میشویم!!!! برای آشنایی بیشتر با سیاست تصمیم داشتیم که  از نظریات سیاستمداران برجسته استفاده کنیم  ولی از اونجایی که  ما کشوری اسلامی هستیم و بارها و بارها  از سیاستهای غرب اعلام انزجار نموده ایم،  لذاتصمیم گرفتیم تئوریسین های ایران را معرفی نماییم!  با یه کم تحقیق و توجه بیشتر  دیدیم همه ی تئوریسین های سیاسی محترمانه و نه با مشت و لگد به زندان دعوت شده اند و  درحالی که به گفته ی خودشون  حسابی ازشون پذیرایی شده بود ،  با یه کم   خضوع و تنهایی در پیشگاه  باریتعالی  و الطاف خفیه ی برخی  آقایون به این مهم اعتراف کردند که: تو این سی سال  هرچی درس خونده بودن به هیچ دردی نمیخورده و اساساً تئوری های ماکیاولی و ماکس وبر از اساس  توطئه ی غرب بوده که باز تجربه نشان داده  در ایران ناکارامداست  و باید چاره ای اندیشید!! اینان درزندان بدون هیچ فشار و تهدیدی اعتراف کردند که خودشان هم  در این مانده اند که در این سی سال چه طور این همه دروغ به خورد دانشجویان این مملکت داده اند و چه طور به یکباره در زندان به خود آمده اند و استغفار کرده اند!!

ماکه دیدیم این جوری نمیشه و  دانشگاه های ما همگی شده اند مراکز ترویج علوم غربی تصمیم گرفتیم از کارشناسان خبره ی سیاسی که پایه ی علومشان در متن جامعه شکل گرفته استفاده کنیم. ننه جون شیخ مهدی که پیشتر در ماجراهای پیش از انتخابات با پی بردن به نرخ واقعی تورم بیست و چند  درصدی نبوغ سیاسی خود را اثبات کرده بود یکی از کارشناسان زبده ای است  که  ما از نظریاتشون بهره میگیریم!!!

ننه جان نظر شما در باره ی سیاست چیه؟؟؟

ننه:     بلند تر بگو ، چی گفتی ننه؟؟؟  سیا ساکتی کیه؟؟؟   ننه بذار سمعکم رابذارم …آهان!!!

من:    ننه جان عرض کردم نظرتون در باره  سیاست ایران چیه؟؟؟

 ننه:        ننه جون   به نظر من سیاست ایران مثل برنج می مونه!! یعنی سیاست برنجی!!!

من:      میشه بیشتر توضیح بدین؟

ننه:      کاری نداره ننه!!! تو سیاست   هرکاری که میخواین انجام بدین  اول بایدپاکش کنین  که سنگ  و آشغال نداشته باشه!!! بعد باید  به مقدارکافی آب ببندید توش !!! اون وقت باید بذارید روی  اجاق تا خوب دم بکشه!!!  فقط باید حواستون جمع باشه که  زیرش نسوزه!! وقتی دم کشیداون وقت ، آماده ی میل کردن میشه!!!

من:    ننه جون میشه یه کم بیشتر تو ضیح بدین تا منم متوجه بشم؟؟

ننه:       اه تو چقدر دو زاریت کجه ننه جون ؟  الان یه مثال میزنم بیای تو باغ!!!  ببین مثلاً  اول میای برنجتا پاک میکنی  یعنی هرچی خس وخاشاک میبینی را جمع میکنی!!!  بعد وقتی گندش در میاد آب می بندی تو  خبرای صد من یه غاز بیست وسی و ماجرا را ماستمالی میکنی !!!  بعدش اونایی که گرفتی میذاری تو انفرادی تا خوب دم بکشن ! یعنی مغزشون دم بکشه!! اگه زیرش زیاد باشه مثل  ماجرای کهریزک میسوزه و ته میگیره و بوی گندش  بلند میشه!!!  اما وقتی دم بکشه میتونی به خورد ملت بدیش !! یعنی بیاریش توی یه برنامه ی تلویزیونی که زنده هم نیست و مرتضی حیدری را بذاری جلوش تا  هی  اعتراف کنه که اشتباه  می کرده  و فشار از پایین و چانه زنی از بالا و اصلاحات و … را از غربیا  یاد گرفته!!!

من: ممنون ننه جان از توضیحات کاملتون! ننه جان به نظر شما نخبه ی سیاسی  کیه؟؟؟

ننه: والا  چی بگم ننه؟؟؟  به نظر من نخبه ی سیاسی فقط یه دونه است!! تکه!!

من: چه طور مگه؟؟؟

ننه:   ببین ننه جان همون طور که  سیاستمون برنجیه!! برنجمون هم سیاسیه!!  این برنج سیاسی میتونه عیار نخبه ی سیاسی بودن را  نشون بده!!

من: یعنی چی؟ میتونید توضیح بیشتری بدین؟

ننه:  ببینید توتاریخ دنیا فقط یه نفر پیدا میشه که   کابینه ی اولش  به این بهونه که  قیمت برنج ایرانی را کم کنه و  فشار روی مردم را برداره  برنج هندی را خودش مفت مفت بیاره تو کشور و بعد به قیمت برنج ایرانی بفروشدشون!! اون وقت  کابینه ی دومش  برنج را از  شالی کارها ارزون بخره و  بعد برنجهای هندی را سمی و غیر قانونی اعلام کنه و  از تو بازار جمعشون کنه و بعد برنج ایرانی را با قیمت گرون  به مردم بفروشه ،تازه اعلام کنه که تورم 9 درصدی در حال کاهشه!!!

من: یعنی به نظر شما صرف این که کسی بتونه خودش برنج هندی وارد کنه و خودش  جمعش کنه ، عیار نخبه بودن محسوب میشه؟؟

ننه:     نه   نه نه جان  ، این یه شرط اولیه است!! در مرحله ی بعد باید با فنون سبزی کاری آشنا  باشه و  دائم یه لبخند ملیح از نوع دل انگیز رو لبش داشته باشه !! باید توانایی تشکیل کارگروههایی در امور مختلف را داشته باشه  که ریاستش برعهده ی خودش باشه! مثلاً کارگروه ترافیک، سینما، تحول اقتصادی، برنج ، اقتصاد و بازرگانی و ستاد مبارزه با زلزله وسیل و سایر ایادی بیگانه … آخه میدونید که؟ رییس جمهور باید خودش ، کارشناس ارشد باشه!!! و این لازمه ی نخبه بودنه!!!!

من:  ننه جان ممنون که وقت خودتون را به ما دادید و در این مصاحبه شرکت کردید.

درپایان با تشکر از همه ی دوستان  عزیز اعلام میکنم که  قصد داریم در هفته های آینده هم با حضور کارشناسان زبده ی صد در صد وطنی   بررسی مبانی علم سیاست را  ادامه بدیم !  در همین راستا از شما تقاضا دارم  نظرات خودتون را  با  من  در میون بذارید. 

باتشکر

 

پی نوشت خصوصی و بی ربط:  نیش نیش دوباره بیدار شد و  شروع به فعالیت کرد، این بار برای «خیزش«!!!


 

 

 


+ نوشته شده در  یکشنبه 10 آبان1388ساعت 9:38 am  توسط آرش  |